کد مطلب:29774 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:76
علی علیه السلام فرمود:«من نیاز به فتوای نوآموزان ندارم». جوان دیگری برخاست و همان سخن را تكرار نمود و علی علیه السلام همان جوابی را كه به اوّلی داده بود، به وی داد. جوان گفت:سوگند به خدا كه عدالت به خرج ندادی! علی علیه السلام به وی فرمود:«اگر دروغ گفته باشی، خداوندْ پادشاهیِ جوان ثَقَفی را نصیبت كند!». سپس فرمود:«خداوندا! من از اینان خسته شده ام و آنان هم از من خسته شده اند. پس، بهتر از اینان را نصیبم كن و به جای من، كسی را كه برای آنان مایه شر است، بر آنها مسلّط گردان». آن جوان به دوران حاكمیّت حَجّاج رسید و حَجّاج، وی را كشت.[1]. ر. ك:ج 2، ص 313 (نفرین علی درباره پنهان كنندگان).
5798. شرح الأخبار - به نقل از اصبغ بن نُباته -:وقتی بصریانْ شكست خوردند، جوانی نزد علی علیه السلام آمد و گفت:چه اشكالی در بقایای (غنایم) میدان است كه آنها را تقسیم نمی كنی؟